کوکب من تو چرا خاموشی
تو چرا غمگینی
چه کسی گفت که شب در راه نیست
چه کسی گفت که پایان ندارد این روز
چشم من منتظر است
تا رسد شب
شب چو آید تو هم می آیی
و درآن خلوت و تاریکی شب
تن من گرمی آغوش تو را می یابد
تو نترس و با من باش
چون که در شب در آن لحظه خاموش زمان
چشم ها در خوابند گوش ها کر شده اند
من وتو تنهایم
کوکب من تو چرا خاموشی
تو چرا غمگینی
چشمکی زن
تا که از برق نگاهت بسوزد جانم
کوکب من تو خاموش نشو
که لحظه دیدار نزدیک است
کوکب من تو غمگین مباش
جان من منتظر است
...
من یا تو؟
سکه دوستی!
بیهوده!
یاد
بهار!
ذهن پنجره!
!
تیغ زمانه!
!!!
!
بی صدا
سر در گریبان!
از جنس خودم!
فصل کشتار!
[همه عناوین(324)][عناوین آرشیوشده]